روزهای زندگی

ساخت وبلاگ

التهاب و حرف ها دارم و می ترسم! قله های بلند دره های عمیق تری دارند روزهای زندگی...
ما را در سایت روزهای زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : werozhayezendegi20po بازدید : 38 تاريخ : سه شنبه 5 ارديبهشت 1402 ساعت: 16:52

مراجع یه دختری حدود ۴۰ ساله بود که اضافه وزن خیلی شدید داشته و مادرش هم هربار بحث میشده می گفته ایشالا وزنشو کم کنه درسش رو ادامه میده، ایشالا وزنشو کم کنه یه شوهر خوب می کنه، ایشالا وزنشو کم کنه باید یه جا مشغول به کار شه و دختره هم با یه حالت توام با امید و آرامشی حرف های مامانشو تایید می کرده، اول شوکه شدم که این خانم تو ۴۰ سالگی چقدر امید داره و چقدر انگیزه داره آفرین ولی بعد یه مدت که گذشت متوجه شدم نه این امید نیست که من تو چشمای اون دختر میدیدم بلکه آسودگی از اینه که میتونه به بهانه ای کمبود هاشو به تعویق بندازه و توجیح کنه. چون وزنش پایین نمیومد پس نتیجه می گرفت که خب عیبی نداره اگه درسم رو تموم نکردم اگه شوهر نکردم و ..حالا شده حکایت ما! به بهانه مشکلات دروغ میگیم؛حق همدیگرو میخوریم؛ پشت چراغ قرمز فحاشی میکنیم ؛ خیانت میکنیم....فعلا فقط به خودسرزنشگری خوب می رسم که خب اینم خودش یه حرکت رو به جلوه :)))ولی مطمئنم مسیر درست و انتخاب کردم روزهای زندگی...
ما را در سایت روزهای زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : werozhayezendegi20po بازدید : 38 تاريخ : سه شنبه 5 ارديبهشت 1402 ساعت: 16:52